چطور در ارتباط با هر کسی مرزهای سالمی تعیین کنیم؟ راهنمای کامل
راهنمایی ویژه برای تعیین حد و مرز با والدین، شرکا، دوستان و همکاران
مرزها از فضای شخصی یا ذهنی افراد محافظت میکنن؛ مثل حصارهایی که حریم خصوصی بین همسایهها رو مشخص میکنن و به افراد کمک میکنن تا احساس امنیت کنن. منظور از مرزها، محدودیتهای فیزیکی، عاطفی و رفتار مناسبه. افراد معمولاً توی دوران کودکی و خانواده مرزها رو یاد میگیرن، اما همیشه اینجوری نیست!
تحقیقات نشون داده که توی خانوادههایی که مرزهای سالم و انعطافپذیر وجود داره، افراد میتونن به شخصیتهایی متمایز با علایق و مهارتهای منحصربهفرد تبدیل بشن. داشتن مرزهای سالم به آدمها احساس رفاه، خودکنترلی و عزتنفس میده. اگه افراد توی زمان کودکی نحوهی تعیین مرزهای سالم رو یاد نگیرن، توی بزرگسالی دچار چالشهایی میشن.
مرزها چی هستن؟
طبق تحقیقات، خانوادهها سه نوع مرز دارن؛ خانوادههایی که مرزهاشون واضحه، معمولاً عملکرد موفقیت آمیزتری دارن، بااینحال هر خانوادهای یکی از این سه نوع اصلی از مرزها رو داره:
مرزهای واضح: مرزهای واضح مستقیماً گفته میشن، انعطافپذیرن و قابل انطباق هستن. درحالیکه توی خانواده، گرما، حمایت و ثبات وجود داره، هر عضوی میتونه قاطع باشه، نیازهاش رو بگه و علایقش رو دنبال کنه.
مرزهای سختگیرانه: مرزهای سختگیرانه بسته و انعطافناپذیرن، عین دیواری که چیزی بهش وارد یا ازش خارج نمیشه. اعضای اینجور خانوادهها چه داخل خانواده و چه توی دنیای بیرون، تعامل کمتر و انزوای بیشتری دارن. وقتی مرزهای سختگیرانه وجود داشته باشه، ممکنه اعضای خانواده برای بیان نیازها و فردیتشون دچار چالش بشن.
مرزهای باز: مرزهای باز، که بهش مرزهای پراکنده هم میگن، واضح نیستن و حتی ممکنه مبهم یا سست باشن. ممکنه اعضای خانواده برای برآوردهکردن نیازهاشون با سختی مواجه بشن. خانوادههایی که مرزهای باز دارن، ممکنه بیشتر از بقیهی خانوادهها ویژگیهای وابسته بودن رو از خودشون نشون بدن.
چه جوری تشخیص بدیم که یه مرز زیر پا گذاشته شده؟
یکی از سریعترین راهها برای اینکه تشخیص بدی مرزی که داری نقض شده یا نه، اینه که ببینی توی اون موقعیت خاص، چه احساسی داری؛ به غرایزت توجه کن. وقتی چیزی رو در موقعیتی، غیرعادی یا ناامن احساس کنی، معمولاً بدنت قبل از ذهنت واکنش نشون میده. اگه احساس ناراحتی عاطفی یا حتی احساسات فیزیکی مثل حالت تهوع داری، ممکنه نشونهی این باشه که یه چیزی در یه موقعیتی، تو رو خیلی ناراحت کرده.
مثالهایی برای مرزها
مرزها انواع مختلفی دارن که قراره چندتاشون رو بررسی کنیم:
مرز فیزیکی: این مرزها شامل بدن و فضای شخصی میشن. مرزهای سالم فیزیکی یعنی اینکه بدنت استقلال داشته باشه. یه مثال برای عبورکردن از مرز فیزیکی، میتونه این باشه که به بچهها یاد بدی اقوام رو توی دورهمیهای خانوادگی بغل کنن. این کار ممکنه باعث بشه مرزهای فیزیکی اونها ضعیفتر بشه. اینکه فقط دست بدن یا مؤدبانه سلام کنن، جایگزینهای بهتری برای بغلکردن هستن و باعث میشن مرز فیزیکی اونها قویتر باشه.
مرز جنسی: مرزهای جنسی شامل حریم شخصی صمیمانهت میشن. این مرزها انتخابهای تو در مورد انواع فعالیتهای جنسی، زمانبندیت برای این کار و شرکای جنسیت هستن. زمانی که کسی تو رو تحت فشار قرار بده تا به محبت، لمس، یا فعالیت جنسی ناخواسته تن بدی، اون زمانه که این مرز نقض شده.
مرز فکری یا ذهنی: این مرزها شامل ایدهها، باورها و افکار شخصی تو میشن. کسی که مرز سالم تعیین کرده باشه، به ایدههای دیگران، که ممکنه متفاوت باشن، احترام میذاره. این مرزها زمانی زیر پا گذاشته میشن که کسی ادعا کنه ایدهها یا افکار تو بیاهمیت، تحقیرآمیز، یا نامعتبرن.
مرز عاطفی: احساسات و جزئیات شخصی، بخشی از مرزهای عاطفی هستن. وقتی احساسات یا اطلاعات شخصیای که از خودت فاش کردی، تحقیر میشن یا بدون اجازهی تو به اشتراک گذاشته میشن، یعنی مرزهای عاطفیت زیر پا گذاشته شدن.
مرز مادی یا مالی: مرزهایی که برای منابع مالی و داراییهات تعیین کردی، زمانی زیر پا گذاشته میشن که تحتفشار قرار بگیری چیزی رو قرض بدی، یا هدیه بدی، یا پول خرج کنی، یا وام بدی، درحالیکه ترجیح میدی این کار رو نکنی.
مرز زمانی: وقتی شاغلی، روابطی داری، فرزند یا مسئولیتهای دیگهای داری، خیلی سخته که بتونی مرزهای سالم رو حفظ کنی. این مرزها زمانی زیر پا گذاشته میشن که دیگران از تو درخواستهای غیرمنطقی داشته باشن که وقت تو رو بگیره، یا اینکه بیش از حد کار قبول کنی.
چی بگیم و از چه جملاتی استفاده کنیم که تعیین مرز رو نشون بده؟